من شک دارم که لازم باشد به شما گفته شود که باید بیشتر بخوانید. شانس خوبی وجود دارد که برای وقت گذاشتن برای مطالعه تلاش کنید، و این احساس وظیفه دیگری است، مانند رسیدن به هدف روزانه یا نوشیدن آب بیشتر.
تو تنها نیستی. در اوایل سال ۲۰۲۱، تقریباً یک چهارم آمریکاییها به مرکز تحقیقات پیو گفتند که در سال گذشته اصلاً کتابی نخواندهاند. اوایل امسال، نظرسنجی گالوپ نشان داد که حتی کسانی که کتاب میخوانند، کمتر از همیشه کتاب میخوانند.
لین لوباش، معاون مدیر خدمات خوانندگان کتابخانه عمومی نیویورک، با بازگویی مکالمات چند سال گذشته، به من گفت: «بسیاری از مردم به من میگویند که قبلاً یک کتابخوان بودهاند و سپس از این موضوع خارج شدهاند. وقتی آن را از دست دادید، بازگشت به تمرین سخت است.»
زیرا، ببینید، آسان نیست! کتابها نیازمند توجه مداوم هستند، چیزی که تعداد کمی از ما در این مواقع پر از همهگیری و اضطرابزا داریم (و برخی از ما کلاً آن را از دست دادهایم). با توجه به زمان آزاد، احتمالاً میلیونها کار دیگر دارید که میتوانید انجام دهید: نمایشها برای پرخوری، فیلمها برای نیمه تماشا کردن، برگههای مرورگر برای مرور. حتی اگر در کودکی عاشق خواندن بودید، وقتی بزرگسالی فرا میرسد، مطالعه میتواند از پنجره بیرون برود، به خواندن ساحلی در تعطیلات و شاید چند کتاب در گوشه و کنار زندگی تنزل پیدا کند.
چیزی به عنوان کتاب صحیح برای خواندن وجود ندارد
حتی اگر بتوانید کتابی را بردارید، اگر کتاب مهمی نباشد یا حداقل کتابی در حال بهبود نباشد، ممکن است احساس گناه طولانی مدت داشته باشید. آلیسون اسکوتو از طریق زوم، یک قفسه کتاب که پشت سر او قرار داشت، به من یادآوری کرد: «چیزی به نام کتاب صحیح برای خواندن وجود ندارد. اسکوتو رئیس کتابدار و مدیر آموزش مرکز داستان در بروکلین است. او به من یادآوری کرد که قانون «کتابهای مهم» – چه هستند، و چه کسی میتواند آنها را انتخاب کند – در سالهای اخیر در وضعیت پر جنب و جوشی از بازنگری و گسترش بوده است، و این به معنای «مفهوم کتاب صحیح، یا کتاب درست، یا کتاب مقبول خودش تحت بررسی است.»
در واقع، به نظر میرسد مطالعات متعدد نشان میدهد که وقتی صحبت از فواید روانشناختی مطالعه میشود، انجام آن ممکن است به اندازه محتوا یا بیشتر اهمیت داشته باشد. محققان دریافتهاند افرادی که چند ساعت در هفته را صرف مطالعه کتاب میکنند نسبت به افرادی که کتاب نمیخوانند یا فقط مقالاتی در نشریات میخوانند، عمر طولانیتری دارند. به نظر میرسد که عمل مستمر شناختی که کتابها میخواهند، عامل تعیینکننده باشد. تحقیقات دیگر طیف وسیعی از مزایای اجتماعی-شناختی را پیدا می کند که با خواندن، به ویژه خواندن داستان های تخیلی، به رشد مغز در درک دیگران و تصور جهان کمک می کند.
برخی از مطالعات نشان داده اند که خواندن داستان می تواند همدلی را افزایش دهد. اما یافتههای شاید حتی شگفتانگیزتر از سوی محققانی به دست آمده است که کاهش کوتاهمدت نیاز به «بسته شدن شناختی» را در ذهن خوانندگان داستانهای داستانی کشف کردند. به طور خلاصه، محققان می نویسند، کسانی که نیاز زیادی به بسته شدن شناختی دارند “نیاز دارند در تصمیم گیری به نتیجه ای سریع برسند و از ابهام و سردرگمی بیزارند” و بنابراین، وقتی با شرایط گیج کننده مواجه می شوند، تمایل دارند توضیحات سریع را به دست آورند. و به آنها بچسبید. این به طور کلی به این معنی است که آنها بیشتر در معرض مواردی مانند تئوریهای توطئه و اطلاعات ضعیف هستند و در تفکر خود کمتر منطقی میشوند. با این حال، مطالعات نشان دادهاند که خواندن داستانهای تخیلی باعث میشود که مغز باز بماند، با ابهام راحت باشد و بتواند اطلاعات را با دقت بیشتری مرتب کند.
همه اینها دلایل خوبی برای توسعه تمرین خواندن به نظر می رسد. اما چگونه؟ کلید، مانند بسیاری از هر چیز در زندگی، ایجاد عادت خواندن است. کاری که میخواهید انجام دهید تمرین توجه مداوم است. مانند هر عادت دیگری، ترفند این است که بفهمید چه چیزی برای شما مفید است.
خواندن داستانها مغز را بازآموزی میکند تا باز بماند، با ابهام راحت باشد، و بتواند اطلاعات را با دقت بیشتری مرتب کند.
البته کمی اراده هم در میان است. لوباش میگوید: «سختترین بخش خواندن در واقع برداشتن کتاب است» و ما هر دو آگاهانه میخندیم. برای شروع خواندن، باید بنشینید و یک کتاب بردارید، یا یک کتاب صوتی را در هدفون خود قرار دهید. شما هرگز با آرزوی خواندن بیشتر، گوش دادن انحصاری به پادکست یا نشستن در کنار یک کتاب در حالی که اینستاگرام را مرور می کنید، خواننده نمی شوید. (متاسفانه من متوجه شدم حتی خرید کتاب هم شما را خواننده نمی کند.)
اگر پول کم است (یا حتی اگر نباشد)، کتابخانهها منابعی فوقالعاده هستند، با سیستمهای آسان برای امانت گرفتن نه تنها کتابهای فیزیکی، بلکه کتابهای الکترونیکی و کتابهای صوتی (از طریق برنامههایی مانند Libby و Overdrive) – اغلب حتی بدون نیاز به مراجعه به آن. کتابخانه. و راه هایی برای آموزش خواندن خود وجود دارد. اسکوتو به من میگوید: «من همیشه یک کتاب کنار هر جایی که تلفنم را میگذارم دارم. «بنابراین، اگر میخواهم تلفنم را برای یک جلسه بیمصرف دیگر بررسی کنم، میتوانم کتاب را آنجا ببینم. 9 بار از 10، کتاب را انتخاب می کنم، زیرا می دانم اگر تلفنم را بگیرم چه چیزی در انتظارم است.»
این نوع نزدیکی فیزیکی، که خواندن را برای خود آسان می کند، راهی عالی برای بازگشت به عادت است. سالها پیش، همکارم را داشتم که نسخههای جلد شومیز ارزانی از کتابهای طولانی را که باید بخواند میخرید، و سپس آنها را به صورت فیزیکی از ستون فقرات پاره میکرد و تکههایی از کتاب را با خود حمل میکرد. اولین باری که دیدم او این کار را می کند وحشت کردم، اما در نهایت متوجه شدم که این روش او برای اطمینان از اینکه سنگینی یا عرض یک کتاب مانعی برای خواندن آن نخواهد بود، بود.
مانند اسکوتو، من یک کتاب کاغذی را به یک کتاب الکترونیکی ترجیح می دهم (و تحقیقات نشان می دهد آنچه را که روی کاغذ می خوانیم بهتر از کتاب های الکترونیکی به خاطر می آوریم). با این حال، گاهی اوقات نسخه الکترونیکی را میخرم تا بتوانم روی باز کردن برنامه در رفتوآمدهای طولانی ضربه بزنم و آن را در هر دستگاهی که در دست دارم بخوانم. ایده آل نیست، اما کار را انجام می دهد. نگذارید کامل دشمن خوبی ها باشد.
مانع آشکار دیگر زمان است و اینجاست که کتاب های صوتی می توانند موهبت الهی باشند. “این خواندن است!” اسکوتو می گوید. کتابهای صوتی برای مشغول کردن ذهن در هنگام رفت و آمد، شستن ظروف، چمنزنی یا بلند کردن در باشگاه ورزشی عالی هستند. او میگوید: «در قالبهای دیگری که برای شما راحتتر هستند، تحقیق کنید تا احساس نکنید که مجبور هستم اینجا بنشینم و بخوانم. و اگر کتابهای هیجانانگیز یا شاداب را برای فعالیتهای خاص ذخیره کنید – برای مثال، مایلها را روی تردمیل ثبت کنید – آنگاه خود را آموزش میدهید که هوس هر دو فعالیت را داشته باشید.
گاهی اوقات بهترین راه برای اطمینان از اینکه مطالعه می کنید این است که به ویژگی های شخصیتی خود توجه کنید و از آنها استفاده کنید. در تابستان 2020 – آن تابستان را به خاطر می آورید – احساس می کردم که هم سلامت عقل را درک می کنم و هم ناامید از دور شدن از صفحه نمایش ها هستم. به سختی میتوانستم بیحرکت بنشینم، چه برسد به اینکه چند صفحه را بدون برداشتن تلفنم ناخودآگاه بخوانم. با این حال، من نیاز به خواندن داشتم، زیرا در حال نوشتن یک کتاب بودم، و این لازم بود که دهها کتاب را برای تحقیق در میان بگذارم.
بنابراین از عشقم به کارها و تکالیف سوء استفاده کردم. برای خودم برنامه های درسی درست کردم و تعیین کردم که در کدام هفته کدام کتاب ها را بخوانم. من تعداد فصلها یا صفحات هر کتاب را میشمارم، آنها را تا حد امکان به طور مساوی به خواندن روزانه تقسیم میکنم و آنها را در فهرست وظایفم برنامهریزی میکنم. سپس خواندن روز را با بانوج یا بعداً سفری به باغ آبجوی محلی میخواندم.
این فقط راهی بود که برای من کار کرد. دیگران ممکن است تصمیم بگیرند در حالی که قهوه صبح می خورند مطالعه کنند. یا، همانطور که اسکوتو اشاره میکند، تبدیل مطالعه به یک رویداد عمومی میتواند مفید باشد، چه از طریق گروههای خواندن مجازی یا حضوری (مانند Vox’s Book Club)، یا فقط انتخاب کتابی برای خواندن با یک دوست.
هر کاری که برای برقراری مجدد عادت مطالعه باید انجام دهید، یک مزیت خالص است، و این باید به آنچه میخوانید نیز تعمیم یابد. این ممکن است مستلزم جدا شدن از این تصور باشد که کتاب ها باید مهم یا آموزشی باشند تا مشروع باشند. اسکوتو میگوید: «فقط به خودتان اجازه دهید هر آنچه را که به خواندن علاقه دارید بخوانید.
اگر هیچ زنگی به صدا در نیامد، صف نتفلیکس شما ممکن است یک سرنخ باشد. «اگر کسی وارد کتابخانه میشد و من میگفتم، نمیدانم، من واقعاً دوست ندارم بخوانم، مثل یک کار طاقت فرسا است، از آنها میپرسیدم «خب، دوست داری چه چیزی تماشا کنی؟» لوباش می گوید. “من فکر می کنم استفاده از رسانه های دیگر دریچه بسیار خوبی برای یافتن چیزی است که دوست دارید بخوانید.”
خواندن کتابهایی که شما را در وهله اول عاشق خواندن کردند، شرمآور نیست.
یک الگوریتم یا یک جستجوی گوگل ممکن است در اینجا به شما کمک کند، اما هر دو Lobash و Escoto قاطعانه به من یادآوری می کنند که احتمالاً کتابداران بهترین منبع شما هستند. اسکوتو میگوید: «بسیاری از چیزهایی که در کتابداری دخیل است، توصیه کتابها است، و بخشی از روشی که ما بهعنوان حرفهای این کار را انجام میدهیم این است که علاقهمندی فرد به آن را بررسی کنیم. لوباش این را تکرار میکند و میگوید که کتابداران «همه سؤالات درست را برای پرسیدن میدانند». او می گوید که بسیاری از بزرگسالان با فرزندان خود به کتابخانه می آیند، اما به ندرت پیش می آید که خودشان بیایند – و آنها منبعی هستند که فقط منتظر بهره برداری هستند. کتابفروشان در کتابفروشی محلی شما نیز می توانند همین کار را انجام دهند.
اسکوتو میگوید، اگر واقعاً گیر کردهاید، اما مشتاقید که به شادی دوران جوانی خود بازگردید، شاید فقط به موارد دلخواه قدیمی خود نگاه کنید. خواندن مجدد کتاب هایی که شما را در وهله اول عاشق خواندن کرده اند، شرمنده نیست. اگر علم درست است، پس بازآفرینی این توجه پایدار واقعاً همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید، حداقل به اندازه خود داستان ها. بازیابی تمرین خواندن کمی شبیه پیاده روی یا نواختن ساز یا برداشتن نقاشی است: برای وارد شدن به شیار کمی کار نیاز است، اما وقتی این کار را انجام دادید، نتایج زیبا و فوقالعاده رضایتبخش هستند.
🛈 منبع: vox.com
⌨️ ترجمه و ویراستاری: تحریریه اخبار مثبت