اخبار مثبتتندرستیجامعهجهانجوانانحتی بهتررسانهسبک زندگیعقیده و نظرمقالاتورزش

سرنا ویلیامز با شرایط خودش و به قول خودش با تنیس خداحافظی کرد

PHOTOGRAPHY BY LUIS ALBERTO RODRIGUEZ

امروز صبح، دخترم، المپیا، که این ماه پنج ساله می شود، و من در راه بودیم تا قبل از سفر به اروپا برای او پاسپورت جدید بگیریم. ما در ماشین من هستیم، و او با استفاده از یک برنامه آموزشی تعاملی که دوست دارد، تلفن من را در دست گرفته است. این صدای ربات از او سوالی می پرسد: وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره شوی؟ او نمی داند که من دارم گوش می دهم، اما می توانم پاسخی را که در تلفن زمزمه می کند، بشنوم. او می گوید: “من می خواهم یک خواهر بزرگ باشم.”

لباس سرجیو هادسون. گوشواره فرناندو خورخه. ویرایشگر مد: گابریلا کارفا-جانسون
لباس سرجیو هادسون. گوشواره فرناندو خورخه. ویرایشگر مد: گابریلا کارفا-جانسون

المپیا این را زیاد می گوید، حتی وقتی می داند که دارم گوش می دهم. گاهی قبل از خواب از یَهُوَه دعا می‌کند تا برایش خواهری بیاورد. (او نمی خواهد کاری با یک پسر داشته باشد!) من خودم کوچکترین از پنج خواهر هستم، و خواهرانم قهرمانان من هستند، بنابراین احساس می کنم لحظه ای است که باید با دقت به آنها گوش کنم.

باور کنید، من هرگز نمی خواستم بین تنیس و خانواده یکی را انتخاب کنم. به نظر من عادلانه نیست اگر من یک پسر بودم، این را نمی نوشتم، زیرا در حالی که همسرم در حال انجام کارهای فیزیکی برای گسترش خانواده ما بود، در آنجا بازی می کردم و برنده می شدم. شاید اگر این فرصت را داشتم بیشتر یک تام بردی بودم. اشتباه نکنید: من عاشق زن بودن هستم و هر ثانیه حاملگی المپیا را دوست داشتم. من یکی از آن زنان آزاردهنده ای بودم که باردار بودن را دوست داشتم و تا روزی که مجبور شدم به بیمارستان مراجعه کنم کار می کردم – اگرچه از طرف دیگر اوضاع بسیار پیچیده شد. و من تقریباً غیرممکن را انجام دادم: بسیاری از مردم نمی دانند که من دو ماهه باردار بودم که در اوپن استرالیا در سال 2017 قهرمان شدم. اما من در این ماه 41 ساله می شوم، و باید چیزهایی به من بدهند.

مایل نبودم اعتراف کنم که باید تنیس را کنار بگذارم. مثل یک موضوع تابو است. بلند می شود و من شروع به گریه می کنم. فکر می کنم تنها کسی که واقعاً با او به آنجا رفته ام، درمانگر من است

من هرگز کلمه بازنشستگی را دوست نداشتم. به نظر من یک کلمه مدرن نیست. من به این به عنوان یک انتقال فکر می‌کردم، اما می‌خواهم در مورد نحوه استفاده از آن کلمه حساس باشم، که به معنای چیزی بسیار خاص و مهم برای یک جامعه از مردم است. شاید بهترین کلمه برای توصیف آنچه من در حال انجام آن هستم، تکامل باشد. من اینجا هستم تا به شما بگویم که از تنیس دور می شوم، به سمت چیزهای دیگری که برای من مهم هستند. چند سال پیش من بی سر و صدا Serena Ventures را راه اندازی کردم، یک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر. خیلی زود بعد از آن، تشکیل خانواده دادم. من می خواهم آن خانواده را بزرگ کنم.

اما من تمایلی به اعتراف به خودم یا هر کس دیگری نداشتم که باید تنیس را کنار بگذارم. الکسیس، شوهرم، و من به سختی در مورد آن صحبت کرده ایم. مثل یک موضوع تابو است من حتی نمی توانم این گفتگو را با مامان و بابام داشته باشم. تا زمانی که آن را با صدای بلند نگویید، انگار واقعی نیست. بلند می شود، توده ای ناراحت کننده در گلویم ایجاد می شود و شروع به گریه می کنم. تنها کسی که واقعاً با او به آنجا رفته ام، درمانگر من است! یکی از کارهایی که من نمی‌خواهم انجام دهم این است که این کت شکر را بپوشانم. من می دانم که بسیاری از مردم در مورد بازنشستگی هیجان زده هستند و مشتاقانه منتظر بازنشستگی هستند و من واقعاً آرزو می کنم که این احساس را داشته باشم. اشلی بارتی زمانی که این ورزش را در ماه مارس ترک کرد، شماره یک جهان بود، و من معتقدم که او واقعاً احساس می کرد که آماده است تا ادامه دهد. کارولین وزنیاکی، که یکی از بهترین دوستان من است، وقتی در سال 2020 بازنشسته شد، احساس آرامش کرد.

عکس گرفته شده توسط Annie Leibovitz با خواهر ونوس ویلیامز در Vogue، می 1998.
عکس گرفته شده توسط Annie Leibovitz با خواهر ونوس ویلیامز در Vogue، می 1998.

ستایش از این افراد، اما من صادقانه خواهم گفت. هیچ خوشحالی در این تاپیک برای من وجود ندارد. می دانم که گفتن این حرف معمولی نیست، اما درد زیادی احساس می کنم. این سخت ترین چیزی است که می توانم تصور کنم. من از آن متنفرم. از اینکه باید سر این دوراهی باشم متنفرم. مدام با خودم می گویم، ای کاش برایم آسان بود، اما اینطور نیست. من پاره شده ام: نمی خواهم تمام شود، اما در عین حال برای اتفاقات بعدی آماده هستم. نمی‌دانم چگونه می‌توانم به این مجله نگاه کنم وقتی منتشر می‌شود، می‌دانم که این همان پایان داستانی است که در کامپتون، کالیفرنیا، با دختر کوچک سیاه پوستی که فقط می‌خواست تنیس بازی کن این ورزش چیزهای زیادی به من داده است. من عاشق برنده شدن هستم. من عاشق جنگ هستم من عاشق سرگرمی هستم. مطمئن نیستم که هر بازیکنی آن را اینطور ببیند، اما من جنبه عملکرد آن را دوست دارم – اینکه بتوانم مردم را هفته به هفته سرگرم کنم. برخی از شادترین زمان‌های زندگی من در آن راهرو در ملبورن منتظر ماندن بود، و با گوشی‌هایم در راد لاور آرنا رفتم و سعی کردم تمرکزم را حفظ کنم و سر و صدا را خفه کنم، اما هنوز انرژی جمعیت را احساس می‌کردم. مسابقات شبانه در استادیوم آرتور اش در فلاشینگ میدوز. زدن یک آس در نقطه ست.

تمام زندگی من، تا به امروز، تنیس بوده است. پدرم می‌گوید من اولین بار در سه سالگی یک راکت برداشتم، اما فکر می‌کنم حتی زودتر از آن بود. تصویری از زهره در حال هل دادن من در یک کالسکه در زمین تنیس وجود دارد و من نمی توانستم بیش از 18 ماه باشم. برخلاف ونوس که همیشه رواقی و باکلاس بوده است، من هرگز کسی نبوده‌ام که احساساتم را کنترل کنم. یادم می آید که الفبای خود را برای مهدکودک یاد گرفتم و آن را کامل انجام ندادم و تمام شب گریه کردم. خیلی ازش عصبانی بودم من آن الف را بارها و بارها پاک می کردم و بازنویسی می کردم و مادرم به من اجازه داد تا تمام شب را بیدار بمانم در حالی که خواهرانم در رختخواب بودند. این همیشه من بودم من می خواهم عالی باشم. من می خواهم کامل باشم. می‌دانم که کامل وجود ندارد، اما ایده‌آل من هرچه بود، هرگز نمی‌خواستم متوقف شوم تا زمانی که آن را درست انجام دهم.

برای من این جوهر سرنا بودن است: انتظار بهترین ها از خودم و ثابت کردن اشتباه مردم. مسابقات زیادی بود که من پیروز شدم زیرا چیزی باعث عصبانیت من شد یا کسی من را به حساب آورد. که من را راند. من شغلی را بر روی هدایت خشم و منفی گرایی و تبدیل آن به چیز خوب ساخته ام. خواهرم ونوس یک بار گفت که وقتی کسی آنجا می‌گوید شما نمی‌توانید کاری را انجام دهید، به این دلیل است که نمی‌تواند آن را انجام دهد. اما من این کار را کردم. و شما هم می توانید.

عکس گرفته شده توسط Annie Leibovitz در Vogue، آوریل 2003
عکس گرفته شده توسط Annie Leibovitz در Vogue، آوریل 2003

اگر شاه ریچارد را تماشا می کردید، پس می دانید که وقتی کوچک بودم، در تنیس خیلی خوب نبودم. وقتی تمام فرصت‌های اولیه ونوس را به دست نیاوردم، خیلی ناراحت شدم، اما این به من کمک کرد. این باعث شد من سخت‌تر کار کنم و به یک مبارز وحشی تبدیل شوم. من با ونوس به عنوان شریک ضربه‌ای او به مسابقات سفر می‌کردم، و اگر یک شکاف باز بود، بازی می‌کردم. من او را در سراسر جهان دنبال کردم و او را تماشا کردم. وقتی او باخت، دلیل آن را فهمیدم و مطمئن شدم که به همین ترتیب نمی‌بازم. اینگونه بود که شروع کردم به سرعت بالا رفتن در رتبه‌بندی، زیرا درس‌هایی را از باخت‌های زهره به جای راه‌های سخت، از خود آموختم. انگار داشتم مسابقات او را هم بازی می کردم. من مقلد خوبی هستم وقتی بزرگ شدم سعی کردم از پیت سامپراس کپی کنم. من عاشق مونیکا سلز بودم و سپس مونیکا سلز را مطالعه کردم. نگاه کردم، گوش دادم، بعد حمله کردم. اما اگر زیر سایه زهره نبودم، هرگز آن چیزی که هستم نبودم. وقتی کسی گفت من فقط خواهر کوچکم، آن موقع بود که واقعاً عصبانی شدم.

من تنیس را با هدف قهرمانی در مسابقات آزاد آمریکا شروع کردم. من از آن گذشته فکر نمی کردم. و سپس من فقط به برنده شدن ادامه دادم. به یاد می آورم زمانی که از گرند اسلم مارتینا هینگیس عبور کردم. سپس سلس. و سپس بیلی جین کینگ را گره زدم، که برای من الهام بخش بود زیرا چگونه برابری جنسیتی را در همه ورزش ها پیشگام کرده است. سپس از کوه کریس اورت-مارتینا ناوراتیلووا بالا می رفت. افرادی هستند که می گویند من بز نیستم چون رکورد 24 عنوان گرند اسلم مارگارت کورت را که او قبل از “عصر باز” که در سال 1968 شروع شد به دست آورد، پاس نکردم. اگر بگویم که موفق شدم، دروغ می گویم. آن رکورد را نمی خواهم بدیهی است که دارم. اما روز به روز، من واقعاً به او فکر نمی کنم. اگر در فینال گرند اسلم شرکت کنم، بله، به این رکورد فکر می کنم. شاید من بیش از حد به آن فکر کردم و این کمکی نکرد. اینطوری که من می بینم، باید 30 گرند اسلم می گرفتم. من شانسم را بعد از زایمان داشتم. من از سزارین به آمبولی ریه دوم رسیدم و به فینال گرند اسلم رفتم. در دوران شیردهی بازی کردم. من با افسردگی پس از زایمان بازی کردم. اما من به آنجا نرسیدم. باید، ولدا، کانا. من آنطور که باید یا می توانستم ظاهر نشدم. اما من 23 بار حاضر شدم، و این خوب است. در واقع فوق العاده است اما این روزها اگر بخواهم بین ساختن رزومه تنیس و خانواده ام یکی را انتخاب کنم، دومی را انتخاب می کنم.

عکس گرفته شده توسط Annie Leibovitz در Vogue، آوریل 2015.
عکس گرفته شده توسط Annie Leibovitz در Vogue، آوریل 2015.

اوایل کارم هرگز به بچه دار شدن فکر نمی کردم. زمان‌هایی بود که فکر می‌کردم آیا باید بچه‌ها را با همه مشکلاتش به این دنیا بیاورم؟ من هرگز نسبت به نوزادان یا کودکان آنقدر اعتماد به نفس یا راحت نداشتم، و فکر می‌کردم که اگر بچه‌دار شوم، باید افرادی را به صورت 24 ساعته از آن مراقبت کنند. من دروغ نمی گویم – قطعاً حمایت زیادی دارم. اما من همچنین یک مادر فوق العاده عملی هستم. شوهرم به شما خواهد گفت که من بیش از حد اهل عمل هستم. در طول پنج سال، المپیا فقط یک دوره 24 ساعته را از من دور کرده است. سال گذشته، در حالی که در حال بهبودی از آسیب دیدگی همسترینگ بودم، چهار یا پنج روز در هفته او را از مدرسه می‌گرفتم و همیشه مشتاق بودم که وقتی از ساختمان بیرون می‌رفت و من را منتظر می‌دید، صورتش روشن می‌شد. برای او وجود دارد واقعیت این است که هیچ چیز برای من فدای المپیا نیست. همه چیز منطقی است. می خواهم به او یاد بدهم که چگونه بند کفش هایش را ببندد، چگونه بخواند، بچه ها از کجا می آیند و در مورد خدا. همونطور که مامانم بهم یاد داد همانطور که او بزرگ می شود، هر ماه چیزی متفاوت است. اخیراً او به تماشای برنامه های شیرینی پزی پرداخته است که ما با هم انجام می دهیم. اکنون با Play-Doh پخت می کنیم که بسیار سرگرم کننده است. او عاشق این بازی به نام The Floor Is Lava است که در آن شما باید هر کاری که می توانید انجام دهید تا زمین را لمس نکنید. من دوست دارم سالن بدنسازی خود را برای بازی راه اندازی کنم، جعبه های استپ آپ و دستگاه های وزنه را مانند یک مسیر با مانع مرتب کنم. هر چه او دوست دارد، من دوست دارم.

"من می خواهم عالی باشم. من می خواهم کامل باشم. می دانم که کامل وجود ندارد، اما هر چه باشد
ایده آل من این بود، هرگز نمی خواستم متوقف شوم تا زمانی که آن را درست انجام دهم.» لباس کالکشن رالف لورن.
“من می خواهم عالی باشم. من می خواهم کامل باشم. می دانم که کامل وجود ندارد، اما هر چه باشد ایده آل من این بود، هرگز نمی خواستم متوقف شوم تا زمانی که آن را درست انجام دهم.» لباس کالکشن رالف لورن.
"من یک مادر فوق العاده عملی هستم. وقتی پای المپیا به میان می آید، هیچ چیز قربانی نمی شود. همه چیز منطقی است.» لباس مجلسی دانیل فرانکل.
“من یک مادر فوق العاده عملی هستم. وقتی پای المپیا به میان می آید، هیچ چیز قربانی نمی شود. همه چیز منطقی است.» لباس مجلسی دانیل فرانکل.

من فکر می‌کنم تنیس، در مقایسه، همیشه مانند یک فداکاری احساس می‌کرده است – اگرچه از انجام آن لذت بردم. وقتی کوچک‌تر هستید، بچه‌ها را در حال تفریح می‌بینید، و می‌خواهید این کارها را انجام دهید، اما می‌دانید که باید در زمین حضور داشته باشید، به این امید که روزی همه چیز به نتیجه برسد. من به شدت تحت فشار پدر و مادرم قرار گرفتم. امروزه بسیاری از والدین می گویند: “اجازه دهید فرزندانتان هر کاری می خواهند انجام دهند!” خوب، این چیزی نیست که من را به جایی که هستم رساند. من از بچگی عصیان نکردم من سخت کار کردم و قوانین را رعایت کردم. من می خواهم به المپیا فشار بیاورم – نه در تنیس، بلکه در هر چیزی که علاقه او را جلب کند. اما من نمی خواهم زیاد فشار بیاورم. من هنوز در تلاش برای یافتن این تعادل هستم.

در زندگی خودم، تعادل به آرامی به سمت Serena Ventures تغییر کرده است. من همیشه می گویم که من یک اسفنج هستم: شب ها به رختخواب می روم و خودم را بیرون می کشم تا روز بعد بتوانم تا آنجا که می توانم اطلاعات جدیدی به دست بیاورم. هر روز صبح، من بسیار هیجان‌زده هستم که از پله‌ها به سمت دفترم می‌روم و به Zooms می‌پرم و شروع به بررسی رده‌های شرکت‌هایی می‌کنم که می‌خواهیم در آنها سرمایه‌گذاری کنیم. ، تگزاس و کالیفرنیا. من نه سال پیش سرمایه‌گذاری را شروع کردم و واقعاً عاشق مراحل اولیه شدم، خواه سرمایه‌گذاری اولیه، جایی که شما فقط روی یک ایده سرمایه‌گذاری می‌کنید، یا بذر، جایی که ایده قبلاً به محصول تبدیل شده است. من یکی از اولین چک ها را برای MasterClass نوشتم. این یکی از 16 شرکت تک شاخ است که ارزش آنها بیش از 1 میلیارد دلار است که سرنا ونچرز به همراه Tonal، Impossible Foods، Noom و Esusu سرمایه گذاری کرده است. امسال ما 111 میلیون دلار از منابع مالی خارجی از بانک ها، افراد خصوصی و دفاتر خانواده جذب کردیم. اتفاقاً هفتاد و هشت درصد از پورتفولیوی ما شرکت‌هایی است که توسط زنان و رنگین پوستان راه‌اندازی شده‌اند، زیرا ما این‌گونه هستیم. از طرف دیگر، شوهرم سفیدپوست است و برای من مهم است که همه را در بر بگیرم. سرنا ونچرز تا همین اواخر یک کسب و کار تماماً زنانه بود، زمانی که ما اولین پسرمان را آوردیم – استخدامی با تنوع طلبی!

من 23 بار حاضر شدم و این خیلی خوب است. در واقع فوق العاده است.» لباس ولز بونر.
من 23 بار حاضر شدم و این خیلی خوب است. در واقع فوق العاده است.» لباس ولز بونر.

چند سال پیش، در کنفرانسی بودم که توسط JPMorgan Chase ترتیب داده شده بود، جایی که سخنرانی بین جیمی دیمون و کرین سیدمن بکر، مدیر عامل شرکت امنیتی Clear را تماشا کردم. کارین توضیح داد که کمتر از 2 درصد از کل پول VC به زنان تعلق می گیرد. من فکر کردم که او اشتباه صحبت کرده است. فکر کردم، هیچ راهی وجود ندارد که 98 درصد این سرمایه به مردان اختصاص یابد. بعدش بهش نزدیک شدم و اون هم تایید کرد. من آن موقع فهمیدم که کسی که شبیه من است باید شروع به نوشتن چک های بزرگ کند. بعضی وقتا دوست داشتن مثل رو جذب میکنه مردان در حال نوشتن آن چک های بزرگ برای یکدیگر هستند، و برای اینکه ما آن را تغییر دهیم، افراد بیشتری که شبیه من هستند باید در آن موقعیت باشند و پول را به خودشان پس دهند. من از زنانی مانند کرین، و همچنین شریل سندبرگ و دیگرانی که مرا راهنمایی کرده اند بسیار سپاسگزارم. داشتن چنین زنانی که به شما ایمان دارند و شما را به بزرگ‌تر فکر کردن و انجام کارهای بزرگ‌تر تشویق می‌کنند، مهم است.

من می خواهم فکر کنم که به لطف من، زنان ورزشکار می توانند خودشان باشند. آنها می توانند با پرخاشگری بازی کنند و مشت های خود را پمپ کنند. آنها می توانند آنچه را که می خواهند بپوشند و آنچه را که می خواهند بگویند و لگد بزنند و به همه آن افتخار کنند

در سال گذشته، من و الکسیس در تلاش بودیم فرزند دیگری داشته باشیم، و اخیراً اطلاعاتی از پزشکم دریافت کردیم که خیالم را راحت کرد و باعث شد احساس کنم هر زمان که آماده باشیم، می توانیم به خانواده خود اضافه کنیم. من قطعاً نمی خواهم دوباره به عنوان یک ورزشکار باردار شوم. من باید دو پا در تنیس باشم یا دو فوت بیرون.

بهار امسال برای اولین بار بعد از هفت ماه خارش داشتم که دوباره به زمین مسابقه برگردم. داشتم با تایگر وودز که دوستش است صحبت می‌کردم و به او گفتم که در مورد حرفه تنیس‌ام به راهنمایی او نیاز دارم. گفتم: «نمی‌دانم باید چه کار کنم: فکر می‌کنم از آن گذشته‌ام، اما شاید هم از آن گذشته نیستم.» او ببر است و مصمم بود که من هم مثل او یک جانور باشم! او گفت: “سرنا، اگر فقط دو هفته به آن فرصت بدهی چه؟ شما مجبور نیستید به چیزی متعهد شوید. شما فقط به مدت دو هفته هر روز به میدان بروید و تمام تلاش خود را بکنید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد.» گفتم: “خوب، فکر می کنم بتوانم این کار را انجام دهم.” و من این کار را نکردم. اما یک ماه بعد، آن را امتحان کردم. و برداشتن دوباره راکت جادویی بود. و من خوب بودم واقعا خوب بودم در مورد اینکه آیا باید در ویمبلدون بازی کنم یا نه، و بعد از آن در U.S. Open رفتم و برگشتم. همانطور که گفتم، کل این تحول برای من آسان نبوده است.

من به خصوص دوست ندارم به میراثم فکر کنم. از من در مورد آن زیاد سوال می شود و هیچ وقت نمی دانم دقیقا چه بگویم. اما می‌خواهم فکر کنم که به لطف فرصت‌هایی که برای من فراهم می‌شود، زنان ورزشکار احساس می‌کنند که می‌توانند خودشان در زمین باشند. آنها می توانند با پرخاشگری بازی کنند و مشت های خود را پمپ کنند. آنها می توانند قوی و در عین حال زیبا باشند. آنها می توانند آنچه را که می خواهند بپوشند و آنچه را که می خواهند بگویند و لگد بزنند و به همه آن افتخار کنند. من در حرفه ام اشتباهات زیادی مرتکب شده ام. اشتباهات یادگیری تجربیات است و من آن لحظات را در آغوش می کشم. من از کامل بودن فاصله زیادی دارم، اما انتقادات زیادی را نیز پذیرفته ام، و می خواهم فکر کنم که به عنوان یک تنیس باز حرفه ای روزهای سختی را پشت سر گذاشتم تا نسل بعدی راحت تر باشد. با گذشت سالها، امیدوارم مردم به من فکر کنند که نماد چیزی بزرگتر از تنیس هستم. من بیلی جین را تحسین می کنم زیرا او از ورزش خود فراتر رفت. من دوست دارم اینطور باشد: سرنا این است و او آن است و او یک تنیس باز بزرگ بود و برنده آن اسلم ها شد.

متأسفانه امسال برای بردن ویمبلدون آماده نبودم. و نمی دانم برای بردن نیویورک آماده خواهم بود یا نه. اما من سعی می کنم. و مسابقات پیشرو سرگرم کننده خواهد بود. من می دانم که یک فانتزی از طرفداران وجود دارد که ممکن است آن روز در لندن مارگارت را به تساوی بکشانم، سپس شاید رکورد او را در نیویورک شکسته باشم و سپس در مراسم اهدای جایزه بگویم: “می بینم!” گرفتم. فانتزی خوبی است اما من به دنبال لحظات تشریفاتی و نهایی در دادگاه نیستم. من در خداحافظی وحشتناک هستم، بدترین حالت دنیا. اما لطفا بدانید که من بیش از آن چیزی که بتوانم با کلمات بیان کنم از شما سپاسگزارم. شما من را به بردهای بسیار و جام های زیادی رساندید. دلم برای آن نسخه از خودم تنگ خواهد شد، آن دختری که تنیس بازی می‌کرد. و دلم برایت تنگ خواهد شد


🛈 منبع: VOGUE.com
⌨️ ترجمه و ویراستاری: تحریریه اخبار مثبت

دکمه بازگشت به بالا