دسته بندی نشدهاخبار مثبتجامعهجهانجوانانرسانهسلامتیعقیده و نظرمقالاتهنر

چرا به برنامه های تلویزیونی و هنر مورد علاقه خود برمی گردیم؟

چرا برخی از مردم از دوبار خواندن یک کتاب خودداری می کنند، در حالی که دیگران بارها و بارها به کتاب مورد علاقه قبلی خود باز می گردند؟ و چرا برخی از جنبه های هنر، موسیقی، فیلم، ادبیات یا تلویزیون آرامش ابدی را فراهم می کنند در حالی که برخی دیگر صرف نظر از اینکه چقدر پیشگامانه در پس زمینه قرار می گیرند؟

هنگامی که برخی از افراد نمی توانند بعد از یک شب بزرگ به خواب بروند، ممکن است روغن اسطوخودوس را روی بالش ابریشمی خود بمالند یا یک مدیتیشن هدایت شونده هیپنوتیزم کنند. اما تنها چیزی که مرا به خواب می برد، تماشای تکرار فصل دوم سریال Gossip Girl است.

این یک مراسم عجیب و غریب است، و هر بار کار می کند. پس از 20 دقیقه جویدن گوش راننده اوبر، وارد آپارتمان بی‌صدا خود می‌شوم، وارد اتاق خوابم می‌شوم، موهایم را به صورت کش می‌کنم و آرایشم را پاک می‌کنم. برای خفه کردن صداهای خشن باشگاه که هنوز در ماشین لباسشویی که سر من است، می‌چرخد، به رختخواب می‌روم و می‌بینم که بلر والدورف در حال قلدری جنی همفری در پله‌های مترو است. قبل از اینکه بفهمم، در وضعیت جنینی جمع شده ام. لپ‌تاپ من را آینه‌ای می‌کند، در حالی که کمی بیش از حد گرم شده به پهلو، و تا زمانی که باتری آن خالی شود، «Gossip Girl» را پخش می‌کند.

آنها می گویند بودن در کنار کسی که دوستش دارید می تواند باعث خواب آلودگی شما شود زیرا احساس امنیت می کنید. بنابراین شاید «کسی» من سریالی باشد که در اواخر سال‌ها به‌خاطر زندگی‌های اجتماعی نوجوانان وسواس زیادی به بازی قدرت دارند.

ممکن است بدخواهان از نظر سیاسی دوران بسیار نادرستی بوده باشند، اما در آن زمان، به یاد دارم که ظاهری از امید به آینده احساس می کردم.

اخیراً تعجب کرده‌ام که چرا برخی از برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها، کتاب‌ها یا آهنگ‌ها آرامشی ابدی می‌دهند، در حالی که برخی دیگر در پس‌زمینه محو می‌شوند. ویژگی های اصلی چنین فرهنگ راحتی چیست؟ و از همه مهمتر، مصرف این نوع محتوا چه چیزی را در مورد خودمان به ما می گوید؟

من اولین یا آخرین کسی نیستم که برای آرامش به فرهنگ روی آوردم. در خانه قبلی من، آهنگ «پسر شهر کوچک» از برونسکی بیت در میان دیوارها طنین انداز شد تا اینکه آهنگ به یک صدای آشنا تبدیل شد. من دوستانی را می شناسم که در حال حاضر «۱۹۸۴» و «دنیای جدید شجاع» را ورق می زنند – متونی که بارها خوانده اند و می توانستند آنها را خط به خط بخوانند – تا سعی کنند لحظه سیاسی فعلی را درک کنند. کلیپ‌های قدیمی «جزیره عشق» دوباره در فید TikTok من ظاهر می‌شوند و نظر دهندگان در زیر می‌نویسند که در حال تماشای یک فصل «نماد» خاص هستند.

Illustrations by Laura Callaghan
Illustrations by Laura Callaghan

همچنین احساس تکرار ناپذیری وجود دارد که از تجمل در محیط آشنا ناشی می شود. با ورق زدن قسمت‌های بسیار مشروح‌شده در کتاب‌ها، یا بازگشت به شعر مورد علاقه، یادآوری می‌کنیم که زیبایی می‌تواند به اندازه عاقلانه، مفتضحانه یا تکان‌دهنده آرامش‌بخش باشد. ممکن است یک نقاشی در مجموعه دائمی یک گالری را دوباره ببینید و متوجه شوید که هر بار که آن را می بینید، در اطراف لبه ها نرم تر به نظر می رسد – مهربان تر، آشناتر. من اغلب به شعر کارول آن دافی به نام “پنجره ها” برمی گردم تا چنین احساسی را تجربه کنم. وقتی آن را می‌خوانم، تصور می‌کنم که او در حال تماشای زندگی شخصی از طریق یک سری پنجره در یک خانه ویکتوریایی نیمه تغییر یافته است. او نوشت:

چگونه می توانید زندگی جاری را به دست آورید

پشت پنجره های زرد، نوشتن در شب

نام لاتین گیاهان برای باغ،

باز کردن درب ورودی به روی سگ خیس؟

کسانی که شما را دوست دارند، شما را به وضوح می بخشند،

با قابلمه های بخارپز و شراب قرمز.

بارها بوده است که از کنار پنجره های مشابه رد شده ام. من خانواده‌ها را دیده‌ام که سر شام می‌خندند و بحث می‌کنند، و زوج‌های پیری که در اتاق‌های نشیمن، احاطه شده با نقاشی‌های رنگ روغن اجدادشان مشغول خواندن هستند. تجربه دنیای دافی از طریق شعر او باعث می شود که تماشای پنجره من کمتر احساس غریبی کند. یا همانطور که فیلسوف سیاسی هانا آرنت می گوید: «حضور دیگرانی که آنچه را که ما می بینیم می بینند و آنچه را می شنویم می شنوند ما را از واقعیت جهان و خودمان مطمئن می کند.

آنچه مردم در سطح فردی به آنها آرامش می دهد، البته به عوامل مختلفی بستگی دارد. داستان‌هایی با پایان‌های شاد، موسیقی نوشته شده با کلیدهای اصلی، یا آثار هنری که هماهنگی یا مثبت بودن را نشان می‌دهند، انتخاب‌های واضحی به نظر می‌رسند. فقط باید به طرفداران بزرگ دیزنی یا هری پاتر نگاه کرد تا آثار جاودانی که داستان های کودکی می توانند در زندگی یک نفر به جا بگذارند را ببینند: کل پارک های موضوعی برای زنده نگه داشتن این رویاها ساخته شده اند. در طنز نیز راحتی ثابت شده وجود دارد، بنابراین جای تعجب نیست که «دفتر»، «دوستان» و «پارک‌ها و تفریح» با وجود تسمه نقاله‌ای از نسخه‌های جدید، مکرراً در میان پربیننده‌ترین نمایش‌ها در پلتفرم‌های استریم قرار بگیرند.

Illustrations by Laura Callaghan
Illustrations by Laura Callaghan

آیین های اصلی راحتی در سطح جمعی نیز توسعه یافته اند. یک دوره زمستانی جشن را در بریتانیا تصور کنید. طبقه‌های مغازه‌ها به همان شکل می‌چرخند: «حالا من به آن موسیقی می‌گویم! آلبوم کلاسیک کریسمس» تا به همه شادی کافی برای خرید چیزها تزریق کند. “در واقع عشق” یک کلاسیک روز باکس است. خوانندگان کارول سرودهایی را که قرن هاست در اطراف بوده اند هماهنگ می کنند. مهم نیست که برخی از این آثار فرهنگی چقدر تکراری یا قدیمی می شوند، تا زمانی که به ایجاد آرامش مبهم برای توده ها ادامه دهند.

به نظر من مصرف فرهنگ تلاشی برای گرفتن یک احساس غیبت یا گمشده است. این ممکن است توضیح دهد که چرا برخی نیز به عنوان یک تمرین زمین‌گیر به سمت مالیخولیک کشیده می‌شوند. در شب‌های سرد زمستان، اغلب به «شیر داغ» اثر دبورا لوی – رمانی عجیب و غم‌انگیز که در یونان اتفاق می‌افتد – برای این توهم حسی که در تعطیلات با قهرمان داستان هستم، برمی‌گردم.

برای اینکه بفهمید وقتی زمین لرزان و غیرقابل پیش بینی است، نیازی نیست که یک دانشمند رفتاری باشید، میل به ثبات یا تکرار وجود دارد.

همچنین آلبوم دوگانه کیت بوش در سال 2005 به نام “Aerial” وجود دارد، یک مصنوع مورد تحسین منتقدان که دارای عناصری از فولک، رگی، کلاسیک، فلامنکو و راک است که من برای شمارش آن‌ها بارها حلقه زده‌ام. دیسک دوم، “آسمان عسل”، ماجراهای یک روز تابستانی را در 42 دقیقه خلاصه می کند. با آواز صبحگاهی پرندگان، پیانوی ملایم و پسر بوش شروع می‌شود که می‌گوید: «مامان، بابا، روز پر از پرندگان است» و به خنده‌های هیستریک بوش با موسیقی راک سنگین تبدیل می‌شود. وقتی همه چیز متوقف می شود، صدای پرندگان دوباره شنیده می شود.

من اولین بار در سن 10 سالگی آهنگ «هوایی» را گوش کردم. دوست کاری مادرم سی دی را به او هدیه داده بود، اما او نمی توانست موسیقی را بفهمد و در نهایت آن را به من داد. من در آن زمان انگلیسی صحبت نمی‌کردم، اما مجذوب طیف صداها و تنظیم‌های التقاطی تون بودم. بیشتر باعث شد به زندگی در طبیعت فکر کنم – جستجوی غذا در جنگل، گل های وحشی، آواز پرندگان، خورشید روی پوستم. وقتی امروز آن را پخش می‌کنم، می‌خواهم به دنیایی که آن سال‌ها پیش برای خودم آرزو می‌کردم فرار کنم.

Illustrations by Laura Callaghan
Illustrations by Laura Callaghan

جیمز گریگ درباره جستجوی نوستالژی در دوره‌های پرتلاطم نوشت: «آنچه در گذشته می‌بینیم، واقعی یا خیالی، غالباً چیزی را که در زمان حال از دست می‌دهیم آشکار می‌کند، و من تمایل دارم با این دیدگاه موافق باشم. از نظر من، فرهنگ راحتی عبارت است از تعقیب سایه‌هایی که حس آشنای آرامش را به ارمغان می‌آورند. وقتی «Gossip Girl» را تماشا می‌کنم، از این واقعیت که این سریال بیش از یک دهه در زندگی من بوده، آرام می‌شوم. من هیچ شباهتی با بچه‌های خویشاوندی روی صفحه ندارم، اما تماشای این نمایش احمقانه من را به پرداخت 1.89 پوند برای هر قسمت iTunes برای آپلود در آی‌پاد کلاسیک نقره‌ای خود برمی‌گرداند. من به خود 13 ساله‌ام تبدیل شده‌ام، به زمانی منتقل شده‌ام که نگران انبوه بحران‌های جهانی نبودم که زندگی را برای اکثر مردم این سیاره بدبخت می‌کند.

“فرهنگ راحتی، عمل تعقیب سایه هایی است که احساس آرامش آشنا را به ارمغان می آورد.”

ما در دوران نامعلومی زندگی می کنیم. اقتدارگرایی در بسیاری از نقاط جهان در حال افزایش است، ترس از رکود اقتصادی در پیش است، و جنگ ها ادامه دارد. ما نمی توانیم از ریختن پلاستیک و آلودگی محیط اطراف خود دست برداریم و به سمت ششمین رویداد انقراض دسته جمعی زمین حرکت می کنیم. برای اینکه بفهمید وقتی زمین لرزان و غیرقابل پیش بینی است، نیازی نیست که یک دانشمند رفتاری باشید، میل به ثبات یا تکرار وجود دارد. احتمالاً به همین دلیل است که بسیاری از مردم در طول موج اول قرنطینه های همه گیر، روزانه پیاده روی یا دویدن را شروع کردند. بعلاوه، جنبه گریز نیز وجود دارد: افراد شرور ممکن است از نظر سیاسی دوران بسیار نادرستی بوده باشند، اما در آن زمان، به یاد دارم که ظاهری از امید به آینده احساس می کردم. امروز، فکر کردن به دهه آینده عرق سردی به من دست می دهد.

یک ضرب المثل مشهور می گوید: “زندگی سخت است و بعد می میرید.” اگرچه بحث کردن با این حقیقت دشوار است، اما من می گویم زندگی با لحظات زودگذر اطمینان و راحتی بسیار آسان تر می شود. برای برخی افراد، این احساس با دانستن اینکه فیلم چگونه به پایان می رسد – هر بار – به دست می آید.

Illustrations by Laura Callaghan
Illustrations by Laura Callaghan

🛈 منبع: We Present
⌨️ ترجمه و ویراستاری: تحریریه اخبار مثبت

دکمه بازگشت به بالا